درباره احترام به عقايد ديگران
ممنون ميشم اگر جملات كوتاه من رو، بعد از خوندن اون چند هزار جملهي بلندي كه در مورد هنر خواندن جملات كوتاه نوشتهام و با همان نگاه، بخوانيد.
ممنون ميشم اگر جملات كوتاه من رو، بعد از خوندن اون چند هزار جملهي بلندي كه در مورد هنر خواندن جملات كوتاه نوشتهام و با همان نگاه، بخوانيد.
به گزارش جام جم آنلاين از پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري، حجت الاسلام و المسلمين حسن روحاني روز شنبه در اين مراسم كه در هنرستان دخترانه شهيد مدرس در تهران برگزار شد، اين پرسش را به عنوان پرسش مهر امسال مطرح كرد كه چگونه بايد درمحيط مدرسه تحمل و احترام به افكار ديگران و اخلاق و ادب را تمرين كنيم؟
وي در ابتداي سخنان خود آيين بازگشايي مدارس و آغاز سال تحصلي 97-96 و تقارن آن را با پيام ايثارگري امام حسين(ع) و ياران وفادارش گرامي داشت و شروع دوره جديد از فعاليت و تلاش در عرصه آموزش و پرورش را به دانشآموزان، معلمان و همه تلاشگران وزارتخانه كليدي آموزش و پرورش تبريك گفت.
رييس جمهور با بيان اينكه نواختن زنگ آغاز سال تحصيلي، شروع حركت به سوي پلهاي جديد است، اضافه كرد: اگر 12 سال تحصيلي را 12 پله براي پيشرفت در نظر بگيريم، به معناي آن است كه پس از پيمودن پله دوازدهم به سطحي از توانمندي و برخورداري از دانش برسيم كه براي ورود به عرصه فعاليت ، كار و تلاش در اجتماع آماده باشيم.
روحاني اضافه كرد: ممكن است مسير و ايام تحصيل براي برخي از دانشآموزان ما با سختيهايي همراه باشد، اما قطعاً وقتي پس از پايان دوران تحصيل به اين ايام نگاه كنيد، خواهد ديد كه جزو بهترين روزهاي زندگي شما بوده است.
رييس قوه مجريه اظهار داشت: براي اينكه در آينده احسا بهتري نسبت به دوران تحصيل خود داشته باشيم و احساس كنيم كه با پايان تحصيلات شرايط مناسبتري براي حضور مؤثر و سازنده در جامعه داريم، لازم است مقدماتي در دوران تحصيل و مدرسه فراهم شود كه اين مقدمات از فضا و محيط تحصيلي تا رفتار مسئولين مدارس و همكلاسيها و نوع رفتار والدين و دانشآموزان را شامل ميشود و در سالهاي اخير، چگونگي مواجهه ما با فضاي مجازي نيز به اين مؤلفهها افزوده شده است.
وي تصريح كرد: رابطه معلم با دانشآموزان و دانشآموزان با يكسديگر در چگونگي تربيت آنان در دوران تحصيل بسيار مؤثر است. اگر محيط مدرسه محيط امني نباشد و دانشآموز از رفتار همكلاسيهاي خود آزار ببيند، اگر دانش و استعداد بيشتر دانشآموزي مايه فخر او به دانشآموزان ديگر شود، اگر شكل و قيافه يا لحن و لهجه و نوع راه رفتن و رفتار دانشآموزي مايه تمسخر او شود، نتيجه آن ميشود كه اين دانشآموز تحت فشار روحي قرار گيرد و كلاس درس براي او امن نباشد و در چنين شرايطي رفتار نامناسب معلم و احياناً محيط عمومي جامعه و خانواده نيز اين ناامني را براي دانشآموز مضاعف ميكند و در اين شرايط درس خواندن براي دانشآموز بسيار سخت و رنجآور خواهد بود.
رييس جمهور با اشاره به اينكه امروز نوجوانان و جوانان دانشآموز و دانشجوي ما موفقيتهاي زيادي در عرصههاي مختلف علمي در جهان كسب كردهاند، خاطرنشان كرد: با اين وجود وقتي به آنچه در صد سال اخير، نگاه ميكنيم ميبينيم كه نقائصي در عملكرد ما وجود دارد و نتوانستهايم از منابع و سرمايههايمان به بهترين نحو استفاده كنيم.
روحاني ادامه داد: امروز اگر دانشآموز داراي 12 سال تحصيل ما را و با يك دانشآموز كشور پيشرفته كه او هم 12 سال تحصيل كرده، كنار هم قرار دهيم، ميبينيم كه داشتههاي او بيشتر از دانشآموز ماست چرا كه در مدارس ما بيشتر بر حفظيات تكيه شده است تا پرورش خلاقيتها و كسب مهارتها.
رييس جمهور گفت: اگر در كتب درسي ما نيز به جاي ارائه صرف حفظيات در ذهن دانشآموزان، سوال ايجاد شود، قطعاً دانشآموزان پيدا ميشوند كه شايد به اين سوالات پاسخي ديگر و حتي بهتر از پاسخ مؤلفان كتب درسي بدهند.مؤلفان كتب درسي ما بايد اين نكته را باور كنند كه شايد برخي از دانشآموزان با ذهنهاي خلاق بتوانند پاسخهاي بهتري به برخي سوالات درسي بدهند و با طرح سوال در ذهن آنها و جمعآوري پاسخهاي جديد از دانشآموزان خلاق، كتب درسي سالهاي آينده را براساس اين پرسش و پاسخهاي جديد تأليف كنند تا خلاقيت بيش از پيش در ذهن جوانان و نوجوانان كشورمان زنده شود.
وي افزود: بايد به گونهاي عمل كنيم كه پس از 12 سال دانشآموز ما به جاي اينكه يك برگه كاغذ به عنوان مدرك دريافت كند، مهارت عملي كسب كرده باشد و حداقل در يك رشته مهارت و علاقه كافي براي اشتغال به كار داشته باشد.
رييس جمهور اظهار داشت: اولين درخواست من آقاي بطحايي حتي قبل از معرفي ايشان به عنوان وزير به مجلس اين بود كه نظام آموزشي ما به گونهاي اصلاح شود كه دانشآموز فارغالتحصيل از دوره دوازده ساله تحصيلات ابتدايي و متوسطه حداقل يك كار و مهارت آموخته باشد تا اگر نخواست وارد دانشگاه شود، بتواند وارد بازار كار شود.
روحاني با بيان اينكه اصلاح نظام آموزشي بر اين اساس وظيفه همه معلمان، مسئولان آموزشي، مؤلفان كتب درسي و ديگر مسئولان كشور است، اظهارداشت: شايد اين انتقاد من مقداري تند باشد، اما اگر نگاهي به كتب درسي دوران مدرسه امثال بنده در دهههاي 30 و 40 بيندازيم، غير از جلد و عكس و تغييرات شكلي مختصر، محتواي اين كتب با كتب درسي امروز تفاوت چنداني ندارد.
رييس قوه مجريه ادامه داد: ما بايد دانشآموز امروز را براي 12 سال بعد تربيت كنيم نه حتي براي امروز در حالي كه نظام تحصيلي و كتب آموزشي امروز ما دانشآموزان را حتي براي امروز تربيت نميكنند بلكه آنان را براي ديروز تربيت ميكنند. از همه تلاشها و زحماتي كه براي تحصيل و تربيت دانشآموزان كشور كشيده ميشود صميمانه و خالصانه سپاسگزاري ميكنم اما بايد قبول كنيم كه اين تلاشها نياز به تحول اساسي دارند.
وي با طرح اين سوال كه آيا جواناني كه از مدارس ما فارغالتحصيل ميشوند افرادي مسئول، ماهر، خلاق و علاقمند به كار و تلاش در نتيجه آموزشهاي ارايه شده به آنان در مدرسه هستند يا جواناني كه مقداري مطلب حفظ كرده اند كه در اثر گذر زمان از ياد خواهند رفت، تصريح كرد: خواهش من و آنچه به عنوان سوال مهر امسال طرح خواهم كرد، اين است كه محيط مدارس و محيط آموزش را محيط تحمل نظرات و انديشههاي مختلف و متفاوت قرار دهيم، تا جواناني تربيت كنيم كه بهتر و بيشتر در خدمت تعالي كشور باشند.
رييس جمهور خاطر نشان كرد: اگر به حرف و نظر كسي خنديديم و يا آن را مسخره كرديم، يعني تحمل نظرات و افكار ديگران را نداريم در حالي كه تحمل نظر مخالف يكي از شروط اصلي ايجاد فضاي مناسب براي پرورش ذهنهاي خلاق است. اگر از پاسخ و نظر متفاوت دانشآموز در مدرسه استقبال شد او براي بروز خلاقيتش جرأت مييابد و تشويق ميشود و محيط مدرسه محيط احترام به خلاقيت، اخلاق و ادب ميشود.
روحاني گفت: سوال مهر امسال اين است كه «چگونه محيط مدرسه را به محيط تحمل افكار ديگران و احترام به نظرات مختلف و اخلاق و ادب تبديل كنيم و چگونه و با چه سبكي ارتقاء اخلاق و ادب و كسب توان تحمل بالاتر را تمرين كنيم؟»
رييس جمهور با اشاره به سخني از حضرت علي(ع)، اظهار داشت: امام علي (ع) تأكيد دارند كه «ندانستن و سوال كردن عيب نيست و پرسيدن چه بسا كه حسن است» و بايد بر پايه صبر و تحمل پرسشگري را به نحو شايسته پرورش داده و به آن پاسخ مناسب دهيم كه اگر محيط مدارس اينگونه شود، افرادي عالمتر، انديشمندتر،خلاقتر، ماهرتر و علاقمندتر به فعاليت و تلاش در جامعه تربيت خواهند شد.
وي همچنين تأكيد كرد: لازم است از فرصت و فضاي مدارس براي يادگيري چگونگي استفاده مناسب از فضاي مجازي استفاده كنيم چرا كه فضاي مجازي تيغ دو لبهاي است كه ميتواند زندگي ما را نابود كند و هم ما را در مسير رشد و تعالي قرار دهد. در پايان بار ديگر با اشاره به تقارن ماه محرم و ايام فداكاري و ايثار حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) با آغاز سال تحصيلي تصريح كرد: اين تقارن را به فال نيك ميگيريم و اميدواريم مدارس ما جواناني تربيت كنند كه حاضر باشند با درس گرفتن از امام حسين(ع) و يارانش در راه آرمان و كشورشان ايثار و فداكاري كنند.
وزير آموزش و پرورش نيز در اين مراسم و پيش از سخنان رييس جمهور با اشاره به اينكه هنوز تا تبديل مدارس به عرصه پرورش خلاقيت فاصله داريم، گفت: متأسفانه تمركز اداري و ساختاري آموزش و پرورش مسير اجراي برنامههاي اصلاحي آموزشي و پرورشي را كند كرده است و بهرهوري نظام آموزشي همچنان پايين است.
سيد محمد بطحايي اصلاح آموزشي و پرورشي كشور را اولين برنامه وزارت آموزش و پرورش دولت دوازدهم عنوان كرد و اظهار داشت: قطعاً استفاده از فناوريهاي جديد براي ارتقاء شاخصهاي مديريتي در اين عرصه مد نظر خواهد بود و در كنار آن اختيارات لازم براي اداره واحدهاي آموزشي در محور شناسايي و رفع مشكلات با تفويض اختيارات لازم پيگيري خواهد شد.
همه ي مردم همواره در عقايد، ديدگاهها و نظرات خود با ديگران متفاوت هستند و هيچ كس مثل ديگري نيست. امّا اين دليل نمي شود قادر به تعامل و ارتباط با ديگران نباشيم. در اينجا به شرح نكاتي مي پردازيم تا با رعايت آنها بتوانيم براحتي به عقايد ديگران احترام بگذاريم و خود را با آنها وقف دهيم.
نكات لازم:
گام اوّل:
هرچه قدر هم كه به صحّت گفته خود اطمينان داريد، قبل از اينكه حرفي بزنيد، خوب فكر كنيد. اگر احساس مي كنيد هيچ نقطه مشتركي از نظر فكري با نفر مقابل خود نداريد، بازهم در نهايت ادب و متانت تعامل كنيد.
گام دوّم:
سعي كنيد با وي همفكري كنيد يا حدّاقل به نوعي وانمود كنيد كه او را درك مي كنيد. خود را جاي ديگري بگذاريد. با خود بگوييد: “اگر من افكار او را داشتم، زندگي و دنياي من چه فرقي داشت و چطور بود؟”، با اداي اين جمله در ذهن خود، مي توانيد افكار، احساسات و اعمال وي را بهتر درك كنيد.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهاي قلبي و عقايد ديگران خودداري كنيد. اين كار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما مي شود بلكه منجر به خصومت نيز خواهد شد. اگر به باورهاي مذهبي كه سالها در درون وي ريشه گرفته است، توهين كنيد و آنها را بي معني بدانيد، ديگر انتظار هيچ رابطه دوطرفه يا تفاهم را نداشته باشيد. مهّم نيست چقدر آن عقايد را باور داريد، تنها با درك حدّاقل ظاهري مي توانيد بجاي ايجاد ديوار و فاصله، پلي ارتباطي بسازيد.
گام چهارم:
عقايد خود را به ديگران تحميل نكنيد، اگر در مورد باورهاي خود، قصد متقاعد كردن فردي را داريد، مي توانيد با روشي مسالمت آميز شروع كنيد. انتظار پيروي وي از خودتان را نداشته باشيد، او هم به عنوان يك انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شايد به مرور زمان، با شما هم عقيده شود.
گام پنجم :
هر انساني، تحت يك فرهنگ خاصّ و ويژگيهاي ذاتي متفاوت، رشد كرده است. بنابراين منطقي نيست كه در همان ابتدا، براحتي ديگر فرهنگ ها، عقايد مذهبي، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانين، منش زندگي و…را قبول كند يا حدّاقل واكنشي نشان ندهد و نمي تواند اين تفاوتها را در ذهن خود درك كند، در مقابل او نيز، نياز به اين دارد كه ديگران نيز عقايد و باورهاي وي را لااقل بشنوند و بدانند. در سايه ي احترام، هر دو طرف مي توانند هوّيت هاي خود را نمايان كنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گيري، نظرات ديگران را گوش دهيد، اين خود بهترين روش براي اداي احترام است، البته كه مجبور به پذيرش باورها و نظرات ديگران نيستيد، امّا به ياد داشته باشيد، در اين حال شايد واقعاً نكته يا روشي جديد براي رسيدن به درجه اي بالاتر در زندگي، كسب كنيد.
منبع:مردمان
تعداد صفحات : 0
به نظرم شنيدن عقايد متفاوت ديگران يك هنر هست .اما اينكه اين عقايد متفاوت رو بي احترامي به شعور خود بدونيم يا نسبت به اونها بي تفاوت باشبم ريشه در تكامل شخصيت خود شنوده داره..
و ديگر اينكه طرف مفابل چه مقدار سعي در تحميل نظر خود داره ..به نظرم تا زمانيكه باب تبادل نظر باز هست بدون توهين و اجبار بسيار نيكوست .و در ادامه اگر اين روند دو طرفه و ج ود نداشت بهترين گزينه حفظ خونسردي و بي تفاوتي مي باشد..اما اجازه بدهيد مبحث توهين و بي احترامي به شعور خود و يا ديگري را باز بگزاريم..
احترام به عقايد ديگران به معناي تصديق عقايد ديگران نيست. همانطور كه هيچ يك از عقايد هيتلر را در مورد نژاد پرستي نمي پذيريم، بلكه به اين معنا است كه همه اجازه ي اظهار نظر دارند. و بايد در فضايي منطقي نسبت به عقايد افراد جبهه گيري شود. در مورد نظرات مختلف بحث شود.
اصولا” جمله ” احترام گذاشتن به عقايد ديگران ” رو برامده از تفكر فرصت طلبانه ميدانم و انرا باطل تلقي ميكنم ، اما در صورتيكه با شخصي از نظر ديدگاه اعتقادي متفاوت باشم دو حالت برخورد را پي خواهم گرفت :
۱ ) اينكه مطمئن باشم ( بشوم ) عقايد او به جامعه (يا حتي بخشي از جامعه ) لطمه اي نخواهد زد كه در اينصورت مي توان نسبت به ان بي تفاوت وحتي سكوت كرد.
۲ ) يا اينكه عقايد او با در حوزه عمل قرار گرفتن مي تواند به جامعه (يا حتي بخشي از جامعه ) لطمه وارد كند دراينصورت سكوت جايز نبوده و بايد به مقابله با ان پرداخت البته نه باين معني كه با او وارد جنگ فيزيكي شد بلكه از راه مباحثه و يا روشنگري باطل بودن و حتي خطرناك بودن ان عقايد براي جامعه را عيان نمود .
سلام
به نظر من احترام به عقايد ديگران جمله صحيحي نيست .
جمله صحيح احترام به متفاوت بودن عقايد ديگران با ماست. اينكه اين تفاوت را بپذيريم و احترام گذاريم
اونوقت چطوري روي اهداف خودمون تعصب داشته باشيم؟
براي من اين روش جواب نميده پس بااجازه منفي.
با سلام خدمت محمدرضا عزيز و همه دوستان گرامي ،در بحث مذاكره در متمم جمله اي خواندم با اين مضمون كه هيچ فرد بي منطقي وجود ندارد بلكه بر اساس منافع پنهان از ديد ما ديدگاههايش را مي گويد.لذا چون به آن منافع درست يا نادرست دسترسي نداريم زود انگ بي منطق بودن مي زنيم.در بحث اينجا هم وقتي حرف از احترام به نظر ديگران مي زنيم ،اين به مفهوم پذيرش نظر نيست .ايشان با مجموعه اطلاعات و تحليلها و البته منافعش حرفي مي زند ما نه ضرورت پذيرش داريم و نه الزام به قضاوت و رد آن بلكه صرفا تحليل مي كنيم آن سخن گفته شده را…..اينكه گفته مي شود ايرانيان خيلي سياسي هستند بنظرم پنهان كردن اهداف از ديد مخاطب در گفتگوهايمان است. دين اسلام ما را از قضاوت برحذر داشته .خداوند نيز قضاوت را به رستاخيز وعده داده بنابر اين احترام گذاشتن به نظر ديگران يعني قضاوت زودهنگام نكردن و صد البته حق ذاتي در پذيرش و يا عدم پذيرش آن
با سلام و عرض ادب
من فكر مي كنم اين كه نظر و عقيده اي كجا ابراز ميشه و چه تاثيري بر روند زندگي يا كار شما داشته باشه خيلي اهميت داره
نكته ديگه اينه كه شما چقدر قدرت مخالفت با يك عقيده رو داريد و اصلا آيا كسي به عقيده مخالف شما اهميتي ميده؟
فكر مي كنم اتفاقا در محيط هاي كاري خيلي اوقات اين سكوت كردن در مقابل عقايد ديگران كه در حقيقت خود تأييد كردن اون عقايد محسوب ميشه، خيلي بده و به نوعي موجب در جا زدن و حتي پسرفت هم ميشه
اين جمله احترام به عقيده ديگران فكر مي كنم در جاهايي كه جنبه فردي فقط داشته باشه كاربرديه
پايدار باشيد
محمد رضاي عزيز ،درخصوص دو كليد واژه پي نوشت شما: “عقيده ديگران” به نظرم ، بي تفاوت بودن ويابا تفاوت بودن بستگي داره به اينكه نهايتا”اين عقيده خاص ، مبناي تصميم گيري واقدامات مثبت ومنفي فرد يا افرادي ديگردر گذشته ،حال وآينده بوده وياخواهد شدوياخير ؟واين كه وزن اين “عقيده “درسرنوشت وجهت دهي افكار واعمال ديگران چقدره ؟وهمچنين اينكه “ديگران” كي هستند وموقعيت زماني ومكاني و…براي اعمال نظرتاثير گذار فراهم هست يا خير؟درهر صورت سكوت ويا عدم سكوت با لحاظ چنين مواردي موضوعيت دارد.
با عرض سلام خدمت شما آقاي شعبانعلي عزيز
من دنبال فرصتي بودم كه با ديدن اين جمله كوتاه اين صفحه خواستم پيغامم رو به شما برسونم من ميبايست از شما قدرداني و تشكر كنم به خاطر همه كارهايي كه نشده .و شما انجام داديد. فقط اگر از اتيكت بخوايم بگيم شما پرچم اتيكت رو بالا برديد كه هم دينه و مذهبو روشو همه و همه چيزه . و من بابت جملتون نظرم اين هست كه ما از نقاط مشتركمون صحبت كنيم چون ما ميتونيم فرآورده رو ببينيم و بررسي كنيم ولي فرآيندش كاره كوچكي نيست .و به نظرم بي احترامي در هر شكل و به هر صورت و حالت ، نشان بي شعوري يا كم شعوري ست….
و
“عدم تداخل صلح آميز” با انواع عقايد ديگران ، “حق مسلم” آدمي ست ….
به نظر من بي تفاوت بودن ، خود نوعي احترام گذاشتن است.
در واقع اگر نسبت به عقيده فرد يا گروهي (كه مخالف عقل ، عرف يا شرع است ) بي تفاوت باشيم ، ميتواند نوعي توهين به شعور خودمان باشد.
صد درصد با گفته شما موافقم ولي يك چيزي هميشه از گاندي به عنوان يه رهبر بزرگ تو ذهنم هست
مهاتما گاندي پس از پيروزي انقلاب هند سه آرزو داشت أولي استقلال هند دومي جلوگيري از تجزيه شبه قاره هند و سومي پرهيز از تمدن ماشيني.
اما وقتي كنگره ملي مخالفت با دوخواسته اخير ايشان را بصورت مدلل به محضر ايشان اعلام كرد گاندي سخن مخالفان را شنيد تأملي كرد وسپس بي آنكه با نهيب قهر مريدان به مخالفت برخاسته را تبديل به سنگ سياه نمايد خطاب به پاتل و هنرو گفت:اين ها آرزو هاي ديرينه من بودند ولي هرچه باشد من پيرم و متعلق به دنيايي ديگر شما جوانيد و به اقتضاي جهان امروز بيشتر از من آشناييد وانگهي چنانكه ميبينم چاره اي ندارم جز اينكه در عين دل شكستگي از براورده نشدن آرزوهايم،دعا كنم كه شما در خدمت به اين سرزمين موفق باشيد.
با سلام و معذرت بابت اين كامنت بي رلط :
خيلي خوب ميشد اگر امكانش بود و چند خطي راجع به تجربه تراست زون در روزنوشته ها مينوشتيد. مدت طولاني كه از اضافه نشدن محتواي جديد در اين سايت گذشته احتمالا (يا به عبارت ديگه طبق قضاوت شخصي من) نشان دهنده اينه كه اعتماد به صداقت مخاطب ايراني خيلي با فرهنگ فعلي ما همخواني نداشته
ممنون
موافقم .. بي تفاوتي بهترين كاريه كه ميشه در قبال عقايد غير قابل قبول انجام داد .. درواقع نه تاييد نه تكذيب .. اين ايده بهتر از اين نظر مرسومه كه بايد به عقايد هم احترام بذاريم!! با احترام گذاشتن به هر عقيده اي موافق نيسنم .. اما گذشتن و درگير نشدن بهترين سياسته!
سلام محمد رضا عزيز نظرت و ميپسندم با اينكه محتاطانه هست و به بياني گاهي اوقات مي شود محور قرار داد.
ضرب المثلي هست كه ميگه: شنا برخلاف مسير رودخانه.
ديگران و اكثريت عمدا در مسير رودخانه حركت مي كنند و كسي كه برخلاف اين مسير حركت نمايد كاري بس دشوار خواهد داشت اما فقط او ست كه «نجات» مي يابد چراكه موافقين حركت در مسير رودخانه سرانجام از آبشار متلاطم انتهاي مسير سقوط خواهند كرد. شخصا معتقدم كه آنچه اكثريت قبول دارند بايد مورد ترديد جدي واقع شود!
بستگي داره…
سلام و درود به محمدرضاي عزيز و ساير دوستان
يه مطلب بي ربط: ( نمي دونستم كجا عنوان كنم)
دو يا سه سال پيش بود كه يه نيمچه قولي دادي كه راجع به مكاتب اقتصادي و
رجحان ليبراليزم و مكتب شيكاگو بر اقتصاد كينزي و ارتباطش ( يا عدم ارتباطش) با نظام شايسته سالاري و
نظريه ي تناقض ليبراليزم (آمارتيا سن) و …..مطلبي مجزا روي وبسايت قرار بدي.
راستش ديگه داشتم نااميد ميشدم ، اين بود كه متوسل به اين روش خارج از عرف شدم ( با عرض پوزش).
سپاس فراوان
احترام به انتخاب ديگران
خيلي از آدم ها رو ديده ام كه احساس ميكنند،تكرارميكنم«احساس ميكنند»بهتر از متوسط جامعه ميفهمند
و اعصاب و انرژي شون رو براي بهبود اوضاع مردم ميگذارند
اما در نهايت ميفهمند كه
«ندانستن و نفهميدن»يك انتخاب است
و انسان بايد به انتخاب ديگران احترام بگذارد!
ديروز سر كلاس مهارتهاي زندگي استادمون يه جمله اي گفت كه به نظرم بي ربط به جمله ي شما نيست
جملش اين بود:
“تفكر صحيح، الزاما تفكر مثبت نيست”
جمله اي بود كه خيلي منو به فكر فرو برد.
اين كه هميشه بايد مثبت فكر كنيم و به همه اعتماد كنيم و از اين سري حرف ها كه به اسم تفكر مثبت و روانشناسي به خوردمان مي دهند همه جا درست نيست، مثبت انديشي اگه از يك حدي بگذره، ديگه اسمش ميشه حماقت .
احترام گذاشتن هميشگي به عقيده ديگران هم وقتي مغاير با باورها و انديشه هاي ما هست، نوعي حماقت محسوب ميشه.
مخصوصا تو اين دوره كه افكار و عقايد خيلي ها حتي مال خودشونم نيست، افكار و عقايد يكي ديگه رو كپي پيست مي كنند و همه جا ازش حرف مي زنن.
ولي من هم مثل بعضي از دوستان تفاوت بين احترام به عقايد ديگران با بي تفاوتي رو نفهميدم.
مگر وقتي به عقيده ي كسي احترام ميذاريم و در عين مخالفت با عقيده او، با او وارد بحث نميشيم، با اين كار به نوعي اظهار بي تفاوتي نسبت به عقيدش نمي كنيم؟
ممنون ميشم از معلم عزيزم اگه بيشتر در اين باره توضيح بدن
با سلام خدمت جناب شعبانعلي.
ميخواستم ازتون سوال كنم چه فرقي ميان باور و اعتقاد يا عقيده وجود داره؟
من رمز پيروزي را نمي دانم ولي رمز شكست اين است كه بخواهي همه را راضي كني
بيل كوزبي
سلام
نمي دونم چرا تو برخي از كامنتا احترام گذاشتن به عقيده ديگران مورد نقد قرار گرفته، تو بعضيهاشون حتي عين عبارت” احترام گذاشتن به عقائد ديگران به نوعي بي احترامي به شعور خودمان است ” ذكر شده. با اينكه شما نوشتين احترام گذاشتن به عقيده **همگان** به معني بي احترامي به شعور خودمونه. من فكر ميكنم اينا خيلي با هم متفاوته.
ما هميشه در دو سر طيف افراط و تفريط زندگي كرده ايم. امروز كه شاهد استفاده ابزاري از عبارت زيباي «احترام به عقايد ديگران» براي توجيه رفتار واقعا نابهنجار خودمان هستيم و هر نقد و اعتراضي رو با موجي از كلمات باكلاس شده را در نطفه خفه مي كنيم ، حاصل رفتارهاي خود ما در ديگر سر طيف است. زماني كه هركسي كه شبيه ما فكر نمي كرد را آزار مي داديم.
اميدوارم كه روزي به اعتدال برگرديم.
سلام
آقاي شعبانعلي با توجه به توصيه اتون براي خواندن “هنر خواندن جملات كوتاه” دوباره خواندمشان
و شديدا در هر سطرش اين جمله شما در “Just for 30 deys” برام تكرار شد:
“حرفي كه پذيرش آن برايمان درد نداشته باشد، چيزي به ما نياموخته است.”
از وقتي اين مطلب رو خوندم راحت تر از كنار جملاتي كه به نظرم خاصيتي -حداقل براي من- ندارند، مي گذرم.
ممنون استاد
سلام استاد گرامي ،
عرض ادب و احترام.
سطح آگاهي و افكار من در حدي نيست كه بتونم اين جمله ها رو بفهمم استاد عزيز.ميدونيد يكي مثل من وقتي اين رو مي خونه تو همون اول توقف مي كنه و درمانده ميشه . ميدونم حرفهاي من خيلي سطحيه و ابتدايه و قبلش از حضور شما و دوستان عذر خواهي ميكنم ،ميدونيد وقتي جملات بالا رو مي خونم و به
عبارت “گاهي اوقات” مي رسم ، من رو از ادامه خوندن و فهم جمله هاي بعدي باز مي دارد ،تشخص اون گاهي اوقات برام خيلي دشوار و سخته.
مي خونم ” احترام گذاشتن” نمي دونم چطوري بايد احترام گذاشت به عقايد مختلف فرهنگي ،اخلاقي ،سياسي ،ديني .. . چكار بايد كنم؟ به انسان بودن طرف احترام بگذارم ، يعني به گوشت و استخوان يك انسان ديگر احترام بگذرام ! يعني اصلا فكر كنيم طرف چنين عقايدي ندارد و ناديده بگيرم ؟ ميدونيد وقتي ميرسه تو عمل تو شرايط مختلف ،تو روابط مختلف و دوستي ها و آشنايي ها ، آيا اين احترام گذاشتن يه جور رفتاره ؟ چه خوب ميشد كه بشه اون رفتار را ياد گرفت ،اگر چنين است.
اما فهميدنه اينكه اون عقيده همگاني است يا نه،حداكثري است يا حداقلي ، شايد عقايد من حداقلي هستند،شايد شعور و درك من از مسايل ديگه اونقدرها وسعت پيدا نكرده كه بتونم بفهم عقايد ديگران رو ،شايد من تو دنياي خيلي محدودي زندگي مي كنم .
بي تفاوت بودن هم يعني شايد نشنيدن يا مهم نبودن عقايد ديگران مثل حرف مردم يا مراقب بودن كه مخالف عقايد ديگران كاري و حرفي نزدن يا … پس اگر من عقيده اشتباهي داشتم فردي نبايد به من ياداوري كنه كه ممكنه اشتباه ميكنم يا نگاهي به عقايد خودم بندازم … پس شايد دنياي انسانهايي كه حداكثر وظيفه انساني را انجام ميدن خيلي مهربان نيست اگه قرار چيزي را به كسي يادآوري نكنن.
وظايف انساني، خيلي اين كلمه را در شرايط مختلف شنيدم ، اما هنوز اون حد و مرزش تو ذهنم، تو شرايط متفاوت، مشخص نيست، نمي توم واضح ببينم و نشون ميده كه خيلي از هم انسان بودن اطلاعي ندارم .
جملاتي كه با خط زيباتون نوشتيد ، شك ندارم كه درسته ،اما وقتي ميخوام هضمش كنم ،از هر طرف كه سراغش ميرم ،حريفش نميشم كه بر اون احاطه پيدا كنم و مغلوب معناي اون و كوتاهي انديشه هام ميشم.